فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Straightlaced

معنی

( straitlaced ) با تور محکم بسته شده، کرست بسته، شکمبند‌دار، منحصر، محدود، در فشار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straightlaced

  1. adjective exaggeratedly proper
    Synonyms:
    prudish prim straitlaced straight-laced strait-laced victorian prissy tight-laced puritanical priggish square-toed

ارجاع به لغت straightlaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straightlaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straightlaced

لغات نزدیک straightlaced

پیشنهاد بهبود معانی