با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Straitlaced

ˌstreɪtˈleɪst ˌstreɪtˈleɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

( straightlaced ) با تور محکم بسته‌شده، کرست بسته، شکم‌بند‌دار، منحصر، محدود، در فشار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straitlaced

  1. adjective Exaggeratedly proper
    Synonyms: prim, prissy, prudish, puritanical, formal, priggish, proper, rigid, square-toed, strait-laced, stiff, straightlaced, strict, straight-laced, tight-laced, victorian

ارجاع به لغت straitlaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straitlaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straitlaced

لغات نزدیک straitlaced

پیشنهاد بهبود معانی