نجوا، زمزمه، پچپچ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The susurrus of the wind through the trees was a soothing sound.
زمزمهی باد میان درختان صدایی آرامشبخش بود.
The susurrus of the crowd grew louder as the concert started.
وقتی کنسرت شروع شد، زمزمهی جمعیت بلندتر شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «susurrus» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/susurrus