مسطورهی پارچه، نمونهی پارچه
I went to the store and picked out a few swatches to choose from for my new curtains.
به مغازه رفتم و چند نمونهی پارچه برداشتن تا از بین آنها برای پردههای جدیدم انتخاب کنم.
The interior designer presented a variety of swatches for the client.
طراح داخلی چندین نمونهی پارچه را به مشتری نشان داد.
تعداد کم، کمی، اندکی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swatch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swatch