ریاضی مماسی، ظلی
tangential component
مؤلفهی مماسی
The tangential relationship between the two variables indicated a weak correlation in the data.
رابطه مماسی بین دو متغیر نشاندهندهی همبستگی ضعیف در دادهها بود.
حاشیهای، فرعی، بیربط، غیرمرتبط، نامربوط، غیرمستقیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His tangential remark during the meeting veered off-topic and added no value to the discussion.
اظهارات بیربطش در طول جلسه، موضوع را منحرف کرد و ارزشی به بحث اضافه نکرد.
The tangential reference to a previous event left the audience puzzled.
اشارهی غیرمستقیم به رویداد قبلی، مخاطب را گیج کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tangential» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tangential