آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Tangential

tænˈdʒenʃl tænˈdʒenʃl

معنی tangential | جمله با tangential

adjective

ریاضی مماسی، ظلی

tangential component

مؤلفه‌ی مماسی

The tangential relationship between the two variables indicated a weak correlation in the data.

رابطه مماسی بین دو متغیر نشان‌دهنده‌ی هم‌بستگی ضعیف در داده‌ها بود.

adjective

حاشیه‌ای، فرعی، بی‌ربط، غیرمرتبط، نامربوط، غیرمستقیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His tangential remark during the meeting veered off-topic and added no value to the discussion.

اظهارات بی‌ربطش در طول جلسه، موضوع را منحرف کرد و ارزشی به بحث اضافه نکرد.

The tangential reference to a previous event left the audience puzzled.

اشاره‌ی غیرمستقیم به رویداد قبلی، مخاطب را گیج کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tangential

  1. adjective marked by or given to digression
    Synonyms:

ارجاع به لغت tangential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tangential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tangential

لغات نزدیک tangential

پیشنهاد بهبود معانی