فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tit

tɪt tɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tits

معنی‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی یک پرنده‌ی کوچک معمولی که در نیمه‌ی شمالی جهان یافت می‌شود
  • noun countable informal
    عامیانه ناپسند سینه‌ی زن، نوک پستان، ممه
  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی عامیانه ناپسند یک فرد احمق
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tit

  1. noun Small insectivorous birds
    Synonyms: nipple, titmouse, mammilla, mamilla, pap, teat
  2. noun Either of two soft fleshy milk-secreting glandular organs on the chest of a woman
    Synonyms: breast, bosom, knocker, boob

ارجاع به لغت tit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tit

لغات نزدیک tit

پیشنهاد بهبود معانی