آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Trigger-happy

ˈtrɪɡəhæpi ˈtrɪɡəhæpi

معنی trigger-happy | جمله با trigger-happy

adjective informal

دست‌به‌ماشه، آماده‌ی شلیک

The officer was reprimanded for being trigger-happy during the operation.

مامور به‌خاطر عجول بودن در شلیک هنگام عملیات توبیخ شد.

Trigger-happy behavior can lead to unnecessary violence.

رفتار دست‌به‌ماشه می‌تواند به خشونت غیرضروری منجر شود.

adjective

ناپسند زودجوش، تندخو، عصبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

His trigger-happy nature made it difficult to have calm discussions with him.

طبیعت تندخوی او، برقراری بحث‌های آرام را دشوار می‌کرد.

A trigger-happy individual is a danger to themselves and everyone around them.

فرد عصبی، برای خود و همه‌ی اطرافیانش خطرناک است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد trigger-happy

  1. adjective marked by extreme intensity of emotions or convictions; inclined to react violently; fervid

ارجاع به لغت trigger-happy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trigger-happy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trigger-happy

لغات نزدیک trigger-happy

پیشنهاد بهبود معانی