فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Turban

ˈtɜrːbən ˈtɜːbən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پوشاک عمامه، دستار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

He wore a white turban on his head.

عمامه‌ی سفیدی بر سر داشت.

The turban is an important cultural symbol for many communities around the world.

دستار نماد فرهنگی مهمی برای بسیاری از جوامع در سراسر جهان است.

noun countable

پوشاک کلاه عمامه‌مانند (زنانه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The turban added an elegant touch to her outfit.

کلاه عمامه‌مانند به لباسش زیبایی بخشید.

She used a turban to protect her hair while she slept.

او هنگام خواب برای محافظت از موهایش از کلاه عمامه‌مانند استفاده می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turban

  1. noun a small round woman's hat
    Synonyms:
    hat cap headgear headdress toque pillbox bandana topee puggree lungi

ارجاع به لغت turban

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turban» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turban

لغات نزدیک turban

پیشنهاد بهبود معانی