آخرین به‌روزرسانی:

Unpack

ʌnˈpæk ʌnˈpæk

گذشته‌ی ساده:

unpacked

شکل سوم:

unpacked

سوم‌شخص مفرد:

unpacks

وجه وصفی حال:

unpacking

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive adverb B1

باز کردن (چمدان یا بسته)، بسته‌بندی را گشودن، جعبه گشایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Unpacking a suitcase is easier than packing it.

قرار دادن چیزها در چمدان آسان‌تر از خالی کردن آن است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unpack

  1. verb to cause to become empty
    Synonyms:
    unwrap uncrate unlade
  1. verb remove from its packing
    Synonyms:
    take out
    Antonyms:
    pack

سوال‌های رایج unpack

گذشته‌ی ساده unpack چی میشه؟

گذشته‌ی ساده unpack در زبان انگلیسی unpacked است.

شکل سوم unpack چی میشه؟

شکل سوم unpack در زبان انگلیسی unpacked است.

وجه وصفی حال unpack چی میشه؟

وجه وصفی حال unpack در زبان انگلیسی unpacking است.

سوم‌شخص مفرد unpack چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد unpack در زبان انگلیسی unpacks است.

ارجاع به لغت unpack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unpack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unpack

لغات نزدیک unpack

پیشنهاد بهبود معانی