انگلیسی بریتانیایی ریاضی محاسبات (که برای رسیدن به پاسخ مسئلهی ریاضی انجام میشود)
The teacher explained the workings of the equation step by step.
معلم محاسبات معادله را گامبهگام توضیح داد.
The workings behind the complex mathematical problem were beyond my comprehension.
محاسبات پشت این مسئلهی پیچیدهی ریاضی فراتر از درک من بود.
طرز کار، نحوهی عمل، طرز عمل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workings of the human body are intricate.
طرز کار بدن انسان پیچیده است.
It is important to understand the workings of a company before making any decisions or changes.
پیش از هر گونه تصمیم یا تغییر، درک نحوهی عمل شرکت مهم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «workings» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workings