آخرین به‌روزرسانی:

بی شمار به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

bishomaar

incalculable, indefinite, innumerable, lakh, legion, multitudinous, numberless, uncountable, uncounted, unnumbered, untold

عامیانه umpteen

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی شمار

  1. مترادف:
    بسیار بی‌اندازه بی‌حد بی‌حساب بی‌قیاس بیمر بی‌نهایت جزیل زیاد سرسام‌آور فراوان نامحدود نامعدود
    متضاد:
    معدود

ارجاع به لغت بی شمار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی شمار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی شمار

لغات نزدیک بی شمار

پیشنهاد بهبود معانی