ادبی apprehensive, scared, anxious, fearful, frightened
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از صحبت کردن در کلاس بیمناک بود.
She was apprehensive about speaking in class.
از شروع یک شغل جدید در کشوری خارجی بیمناک بود.
He felt apprehensive about starting a new job in a foreign country.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیمناک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیمناک