alien, foreign, tramontane, exotic, outlandish, overseas, ultramarine, strange
نمایندگان نیروهای بیگانه
agents of foreign powers
رسوم محلی در برابر رسوم بیگانه
local customs as opposed to exotic customs
عرضهی کامپیوتر در بازارهای بیگانه کار آسانی نبود.
The introduction of computers into foreign markets was not easy.
stranger, foreigner, outlander, outsider
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیگانه در کنج اتاق ایستاد.
The stranger stood in the corner of the room.
بیگانه قادر به برقراری ارتباط به زبان محلی نبود.
The foreigner was unable to communicate in the local language.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیگانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیگانه