آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴

    تا به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    a word indicating (means: unit, number)

    a word indicating

    شماره، تعداد

    دو تا از دانشجویان دختر اهل مصر بودند.

    Two of the coeds were from Egypt.

    سه تا از بزرگترین‌ها

    the big three

    اسم
    فونتیک فارسی / taa /

    fold, crease, tuck, pleat, plait, crimp

    fold

    crease

    tuck

    pleat

    plait

    crimp

    روی هم قرار دادن پارچه‌ها برای جمع کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    تای شلوار

    the crease in trousers

    او نقشه را در امتداد تا باز کرد.

    He unfolded the map along the fold.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    till, until, unless, if

    till

    until

    unless

    if

    تا زمانی که

    تا او را تحت‌فشار قرار ندهم، به کلاس زبان نمی‌رود.

    She won't go to the English class unless I twist her arm a little.

    تا هنگام پیروزی در نبرد (در اینجا) خواهیم ماند.

    We shall abide till the battle is won.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    until, to, up to, up to the time of

    until

    to

    up to

    up to the time of

    تا زمان معین

    صبر کن تا همه‌ی مهمانان جمع شوند (بیایند).

    Wait until all the guests are assembled.

    تا آن روز هرگز به درون بیمارستانی گام ننهاده بود.

    Up to that day, she had never set foot inside a hospital.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    دستش را بلند کرد تا شاخه‌ها را از جلوی چشمان خود کنار بزند.

    She raised her hand up to fend branches from her eyes.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    to, up to, the distance of

    to

    up to

    the distance of

    تا مکان معین

    او را تا فرودگاه همراهی کردم.

    I attended him to the airport.

    لیوان را تا اینجا پر کن.

    Fill the glass up to here.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    as soon as, upon, no sooner than

    as soon as

    upon

    no sooner than

    همین که

    تا او را دید، گونه‌هایش سرخ شد.

    As soon as he saw her his cheeks colored.

    تا جسد را دید غش کرد.

    Upon seeing the corpse she collapsed.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    to, so that, in order to

    to

    so that

    in order to

    برای اینکه

    او سخت کار می‌کند تا خانواده‌اش در رفاه باشند.

    He labors hard so that his family can live comfortably.

    او دشمنی خود را مخفی می‌کرد تا بتواند بهتر ضربه بزند.

    He concealed his hostility in order to be able to strike better.

    حرف اضافه حرف ربط
    فونتیک فارسی / taa /

    as much as, to much as

    as much as

    to much as

    هر مقدار

    خوراک دل‌پذیر بود و بچه‌های گرسنه تا می‌توانستند خوردند.

    The food was delicious and the hungry kids stowed away as much as they could.

    تا توانی دلی به‌ دست آور ...

    win hearts as much as you can ...

    اسم
    فونتیک فارسی / taa /

    match, one of a pair

    match

    one of a pair

    مانند، جفت

    برای این جوراب گمشده تایی پیدا نکردم.

    I couldn’t find a match for this missing sock.

    این دستکش تای همانی است که هفته‌ی گذشته خریدم.

    This glove is one of a pair I bought last week.

    اسم
    فونتیک فارسی / taa /

    another name for "t" in Persian

    another name for "t" in Persian

    حرف «ت»
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تا

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    حرف
    متضاد:
    جفت
    مترادف:
    راس لغایت مادام
    مترادف:
    دانه شمار عدد تحفه دست طاقه قلاده لنگه واحد
    متضاد:
    چین

    سوال‌های رایج تا

    تا به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تا» در انگلیسی until یا to ترجمه می‌شود.

    «تا» یک واژه‌ی پرکاربرد در زبان فارسی است که معمولاً برای نشان دادن زمان، مکان، یا حد و مرز در جملات مختلف به‌کار می‌رود. این کلمه در معنای خاص خود می‌تواند به مفهوم پایان یا رسیدن به یک نقطه زمانی یا مکانی خاص باشد و به‌طور گسترده در ترکیب‌های مختلف در زبان فارسی استفاده می‌شود.

    در معنای زمانی، «تا» به معنای رسیدن به یک نقطه خاص در زمان است. به‌عنوان مثال، وقتی می‌گوییم «تا ساعت ده شب»، یعنی اینکه اتفاق مورد نظر باید تا این زمان خاص رخ دهد. در این زمینه، «تا» بیانگر یک محدودیت زمانی است که نشان می‌دهد یک فعالیت یا وضعیت قبل از رسیدن به آن زمان خاص پایان خواهد یافت.

    در معنای مکانی، «تا» به معنای رسیدن به یک مکان خاص یا ادامه مسیر تا رسیدن به نقطه‌ای مشخص است. مثلاً وقتی می‌گوییم «تا پارک برو»، یعنی شما باید مسیر خود را ادامه دهید تا به پارک برسید. در این زمینه، «تا» نقش هدایت مسیر را دارد و به شما می‌گوید که باید به نقطه مشخصی برسید.

    علاوه بر این، «تا» در جملات شرطی نیز به‌کار می‌رود. به‌عنوان مثال، در جمله‌ی «تا وقتی که کارت تمام نشود، نمی‌توانی استراحت کنی»، «تا» نشان‌دهنده‌ی شرطی است که انجام یک کار باید به نتیجه برسد تا امکان انجام کار دیگری وجود داشته باشد. این ترکیب معمولاً در جملات شرطی یا زمانی استفاده می‌شود که عمل یا وضعیت به یک شرط یا پیش‌نیاز نیاز دارد.

    در ترکیب‌های دیگر، «تا» به‌عنوان حرف ربط و برای نشان دادن نتیجه، هدف، یا پایان یک عمل نیز استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، در جمله‌ی «من تا صبح بیدار ماندم»، «تا» نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی وضعیت یا فعالیت به‌مدت مشخصی است.

    همچنین، در ترکیب‌های مختلف، «تا» می‌تواند به‌طور استعاری برای اشاره به انتها یا حد یک وضعیت یا شرایط استفاده شود، مثلاً در جملاتی مانند «تا حدودی موفق شده‌ایم»، که در آن «تا» به معنای رسیدن به یک مرحله یا حد مشخص است.

    ارجاع به لغت تا

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تا

    لغات نزدیک تا

    • - پیی
    • - ت
    • - تا
    • - تا آن زمان
    • - تا آن که
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.