pond, pool, lagoon, marsh, tarn
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرغابیها بر تالاب فرود میآمدند.
Ducks were lighting on the pond.
انعکاس درختان بر تالاب راکد به طور نفسگیری زیبا بود.
The reflection of the trees in the still pond was breathtakingly beautiful.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تالاب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تالاب