فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

جدایی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تفکیک
  • فونتیک فارسی

    jodaayi
  • اسم
    separation, disunion, separateness, breakaway, secession, divergence, dissociation, split, disengagement, being away (from), sequestration
    • - جدایی سیاست و مذهب

    • - the separation of politics and religion
    • - سپری شد غم جدایی...

    • - the sorrow of separation ended ...
  • طلاق، قطع رابطه
  • فونتیک فارسی

    jodaayi
  • اسم
    divorce, separation, breakup
    • - جدایی عشق آن دو را تشدید کرد.

    • - Separation intensified their love.
    • - رنج جدایی

    • - the pain of separation
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد جدایی

ارجاع به لغت جدایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جدایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جدایی

لغات نزدیک جدایی

پیشنهاد بهبود معانی