آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

    جدی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت قید
    فونتیک فارسی / jeddi /

    serious, earnest, severe, vigorous, purposeful, seriously, eager, intent, formal, formally, severly

    serious

    earnest

    severe

    vigorous

    purposeful

    seriously

    eager

    intent

    formal

    formally

    severly

    قاطع

    او به پرسش‌های جدی ما با ریشخند جواب داد.

    He gave flippant answers to our serious questions.

    درخواست جدی (از روی خلوص نیت)

    an earnest appeal

    صفت
    فونتیک فارسی / jeddi /

    serious, grave, critical, solemn

    serious

    grave

    critical

    solemn

    مهم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    مشکلات جدی از هر سو به او روی آوردند.

    Serious problems assailed him from every direction.

    خطری جدی

    a grave danger

    اسم
    فونتیک فارسی / jady /

    تقویم (the) Capricorn

    Capricorn

    دی‌ماه، صورت فلکی بزغاله

    جدی برای اراده و جاه‌طلبی خود شناخته شده است.

    The Capricorn is known for its determination and ambition.

    نجوم‌شناسان معمولاً افرادی را که تحت جدی متولد شده‌اند، عملی و منظم می‌نامند.

    Astrologers often refer to people born under the Capricorn constellation as practical and disciplined.

    اسم
    فونتیک فارسی / joday /

    نجوم Polaris, polestar

    Polaris

    polestar

    ستاره‌ی قطبی

    در اساطیر، جدی گاهی به‌عنوان ستاره‌ی شمالی نامیده می‌شود.

    In mythology, Polaris is sometimes referred to as the North Star.

    نجوم‌دانان برای درک تکامل ستاره‌ای، جدی را مطالعه می‌کنند.

    Astronomers study polestar to understand stellar evolution.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جدی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بهمن‌ماه
    مترادف:
    بزغاله‌نر
    مترادف:
    جاهد ساعی سختگیر کوشا مجد وظیفه‌شناس
    متضاد:
    شوخی
    مترادف:
    جد
    مترادف:
    اکید

    سوال‌های رایج جدی

    جدی به انگلیسی چی می‌شه؟

    جدی به انگلیسی serious ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «جدی» به حالتی از رفتار، گفتار یا نگرش اشاره دارد که با شوخی، بی‌توجهی یا سطحی‌نگری در تضاد است. وقتی کسی را «جدی» می‌نامیم، معمولاً منظور این است که آن شخص با دقت، مسئولیت‌پذیری و تمرکز با مسائل برخورد می‌کند و آن‌ها را سبک نمی‌گیرد.

    «جدی بودن» می‌تواند ویژگی شخصیتی باشد یا صرفاً حالتی موقتی در واکنش به موقعیتی خاص. برای مثال، در برخورد با یک بحران، افراد معمولاً جدی می‌شوند، چون شرایط نیازمند توجه کامل و تصمیم‌گیری دقیق است. در حالی‌که برخی افراد به‌طور کلی شخصیتی جدی دارند و در بیشتر زمینه‌ها کمتر شوخی می‌کنند یا اهل سرگرمی نیستند.

    در فرهنگ ایرانی، «جدی» بودن اغلب با مفاهیمی مثل وقار، قابل‌اعتماد بودن، منطقی بودن و حتی محترم بودن همراه است. مثلاً وقتی می‌گویند «فلانی خیلی جدی‌یه»، ممکن است نوعی احترام ضمنی در جمله نهفته باشد، گرچه گاهی هم ممکن است اشاره به خشک بودن یا نداشتن حس شوخ‌طبعی باشد.

    در روانشناسی و ارتباطات، جدی بودن یک حالت ضروری در برخی موقعیت‌هاست، اما اگر بیش از حد باشد، می‌تواند مانعی برای ایجاد روابط صمیمی، انعطاف‌پذیری یا حس نزدیکی بین افراد شود. به همین دلیل، اغلب توصیه می‌شود که افراد در رفتار خود تعادل ایجاد کنند: به اندازه‌ی لازم جدی، و در مواقع مناسب صمیمی یا شوخ‌طبع.

    ارجاع به لغت جدی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جدی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جدی

    لغات نزدیک جدی

    • - جدولی
    • - جده
    • - جدی
    • - جدی نگرفتن
    • - جدی و با پشتکار
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.