reason, proof, cause, motive, wherefore, ground, argument, occasion, excuse, consideration, warrant, symptom, justification, evidence, vindication, explanation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بدون دلیل آشکار
for no apparent reason
دلیل مخالفت آنها چه بود؟
What was the cause of their objection?
میتوانم یک دلیل دیگر هم بیاورم.
I can give yet another reason.
او چندین دلیل آورد.
He gave several reasons.
کلمهی «دلیل» در زبان انگلیسی به "reason" ترجمه میشود.
«دلیل» به معنای علت یا توضیحی است که برای توجیه یک رفتار، اتفاق یا باور ارائه میشود. این واژه نقش مهمی در تفکر منطقی، استدلال و فهم پدیدهها دارد و به انسان کمک میکند تا علتها و پیامدها را شناسایی کند و تصمیمهای بهتری بگیرد. دلیل میتواند بر اساس شواهد، مشاهدات یا استدلالهای عقلی باشد.
در زبان انگلیسی، واژهی "reason" برای بیان همین مفهوم به کار میرود. وقتی میگوییم «?What is the reason» یعنی «دلیل چیست؟» و این پرسشی است برای یافتن علت یا توجیه یک موضوع. دلیل معمولاً بخشی از فرآیند توضیح دادن است که به روشن شدن موضوعات پیچیده کمک میکند.
دلیلجویی یکی از پایههای مهم تفکر علمی و فلسفی است. بدون دلیل، بسیاری از باورها و رفتارهای انسان بیپایه و اساس میمانند. دلیلها باعث میشوند که افراد بتوانند نظرات و عقاید خود را مستدل کنند و در مباحث و گفتگوها به شکلی منطقی و قابل قبول بیان کنند.
همچنین، در زندگی روزمره، دلایل مختلفی برای انتخابها و تصمیمها وجود دارد؛ مثلاً دلیل رفتن به مدرسه، کار کردن یا انتخاب یک مسیر خاص. آگاهی از دلایل پشت رفتارها و رویدادها باعث میشود که افراد بهتر بتوانند شرایط را درک کرده و واکنش مناسبی نشان دهند.
«دلیل» یکی از کلیدهای اصلی شناخت و فهم جهان پیرامون است که به کمک آن میتوانیم روابط علت و معلولی را تحلیل کنیم و تصمیمات هوشمندانهتری اتخاذ نماییم. آشنایی دقیق با این مفهوم به ارتقای مهارتهای تفکر و استدلال کمک میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلیل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلیل