sultan, king, emir, monarch, shah, sovereign
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سلطان وحوش
the king of beasts
سلطان تمنای او را اجابت کرد.
The king granted his boon.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سلطان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سلطان