فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سلطان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • پادشاه، فرمانروا
  • فونتیک فارسی

    soltaan
  • اسم
    sultan, king, emir, monarch, shah, sovereign
    • - سلطان وحوش

    • - the king of beasts
    • - سلطان تمنای او را اجابت کرد.

    • - The king granted his boon.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سلطان

ارجاع به لغت سلطان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلطان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سلطان

لغات نزدیک سلطان

پیشنهاد بهبود معانی