فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سلیم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سالم

فونتیک فارسی

salim
صفت

healthy, right, hale, sound

بنا به عقل سلیم

in one's right mind

عقل سلیم

sound mind, common sense

مطیع، بی‌آزار

فونتیک فارسی

salim
صفت

humble, meek, peaceable

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

بچه گربه‌ی سلیم بی‌صدا در کنج نشست.

The meek kitten sat quietly in the corner.

او کارمندی سلیم بود که همیشه بدون اینکه سوالی بپرسد، دستورات را اجرا می‌کرد.

He was a meek employee who always followed orders without question.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سلیم

  1. مترادف:
    آرام رام مطیع
    متضاد:
    نافرمان

ارجاع به لغت سلیم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سلیم

لغات نزدیک سلیم

پیشنهاد بهبود معانی