با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

شیب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

جا یا چیزی زاویه‌دار

فونتیک فارسی

shib
اسم
gradient, grade, slope, hilliness, declivity, decline, inclination, declination, descent, ascent, declension, incline, cant, dip, tilt, tip, steepness, fall, slant, pitch, bank, hill, rake

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- شیب این راه به‌تدریج زیاد می‌شود.

- This road's gradient rises gradually.

- خانه‌ها در سطح‌های فرازنده بر شیب تپه ساخته شده بودند.

- The houses were built on ascending levels on the slope of the hill.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شیب

ارجاع به لغت شیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شیب

پیشنهاد بهبود معانی