level, flat, flattened, smooth, plumb, even, plane, horizontal
level
flat
flattened
smooth
plumb
even
plane
horizontal
این زمین خیلی صاف است.
This land is very level.
زمین در این ناحیه کاملاً صاف است.
In this district the land is quite flat.
limpid, crystal-clear, clear, transparent, glassy
limpid
crystal-clear
clear
transparent
glassy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او یک لیوان آب صاف نوشید.
He drank a glass of clear water.
شبنم صاف صبحگاهی روی چمن مانند الماسهای کوچک میدرخشید.
The limpid morning dew sparkled on the grass like tiny diamonds.
آبوهوا fair, cloudless, unclouded, clear
fair
cloudless
unclouded
clear
هوای امروز خوب است؛ آسمان صاف است و نسیم ملایمی میوزد.
The weather today is good, with clear skies and a gentle breeze.
سپهر نیلگون و صاف
the blue and cloudless empyrean
direct, straight
direct
straight
کارگران ساختمانی باید آجرها را با دقت ردیف میکردند تا مطمئن شوند که دیوار صاف است.
The construction workers had to aline the bricks carefully to ensure the wall was straight.
هنرمند خطی صاف روی بوم کشید.
The artist drew a direct line on the canvas.
عامیانه straight, upright, bolt, cleanly, smack, smack dab
straight
upright
bolt
cleanly
smack
smack dab
قوز نکن، صاف بایست!
don't crouch, stand upright!
اتومبیلش را صاف زد به درخت.
He drove his car smack into the tree.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «صاف» در زبان انگلیسی به smooth یا flat ترجمه میشود که هر یک بسته به زمینهی کاربرد ممکن است مناسبتر باشد.
واژهی صاف به توصیف سطح یا حالتی اشاره دارد که بدون برآمدگی، ناهمواری یا خمیدگی است و ظاهری هموار و یکدست دارد. این صفت میتواند برای اشیاء فیزیکی مانند زمین، پارچه، پوست یا حتی مفاهیم انتزاعی مانند صدای صاف یا حرکت صاف به کار رود. صاف بودن معمولاً نشانهای از کیفیت و ظرافت است که در بسیاری از زمینهها اهمیت دارد و میتواند نشاندهنده دقت، آرامش و یکنواختی باشد.
در طبیعت، سطوح صاف مانند زمینهای هموار یا آبهای آرام، به دلیل سادگی و سهولت در حرکت و استفاده، ارزش و اهمیت زیادی دارند. این ویژگی در صنایع مختلف نیز اهمیت دارد؛ برای مثال در ساختوساز، صاف بودن سطح زمین یا دیوارها از اصول اولیه کیفیت کار به شمار میرود. همچنین در صنایع نساجی، پارچهی صاف و بدون چینوچروک نشاندهنده مرغوبیت و دقت در تولید است.
صاف بودن در حیطههای مختلف میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، صدای صاف به صدایی اشاره دارد که بدون خشخش یا لرزش اضافی است و گوشنواز به نظر میرسد. حرکت صاف نیز به حرکتی یکنواخت و بدون تکانهای ناگهانی گفته میشود که نشاندهنده کنترل و تسلط بر عمل است. این معانی نشان میدهند که صفت صاف، گسترهی کاربرد وسیعی در زندگی روزمره و علوم مختلف دارد.
از نظر روانشناسی و استعاری، صاف بودن گاهی به معنای صداقت، بیپیرایگی و صراحت است. وقتی گفته میشود که فردی «صاف» است، منظور این است که او رفتار و گفتاری بیریا، شفاف و بدون پیچیدگی دارد. این مفهوم در ارتباطات انسانی اهمیت زیادی دارد زیرا باعث ایجاد اعتماد و ارتباط مؤثر میشود.
صاف بودن میتواند به عنوان یک معیار زیبایی و کیفیت مطرح شود که در بسیاری از صنایع و زمینهها مورد توجه قرار میگیرد. توانایی ایجاد یا حفظ سطوح صاف و یکنواخت نشاندهنده مهارت و دقت است و در بسیاری از موارد منجر به افزایش کارایی، زیبایی و رضایت مصرفکننده میشود. به همین دلیل، این صفت در زبان فارسی و انگلیسی معمولاً به عنوان یکی از ویژگیهای مثبت و ارزشمند شناخته میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صاف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صاف