merely, purely, exclusively, only, specifically, directly, solely, simply, explicitly, strictly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ما آن کار را صرفاً به خاطر خودمان میکنیم.
We are doing it solely for ourselves.
کتابهایی که صرفاً از نظر اندازه دستهبندی شده بودند
books assorted solely on the basis of size
نقش او صرفاً جنبهی مشورتی دارد.
His role is purely advisory.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صرفاً» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صرفاً