thick, thickset, beamy, broad, bulky, packy-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دیوارهای ضخیم مدافعین را مصون میداشتند.
The defenders were sheltered by thick walls.
پتوهای پشمی ضخیم
thick woollen blankets
شکل درست و معیار این واژه «ضخیم» است. واژهای با ریشهی عربی به معنی کلفت، قطور، پرحجم یا سنگین (مثلاً صدا یا کتاب) است و در فارسی به همین صورت رایج و پذیرفته شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ضخیم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضخیم