با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

عارضه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • رویداد ناگوار
  • فونتیک فارسی

    aareze
  • اسم
    accident, event, complication, illness, condition, happening, failure
    • - بیماری ناگهانی او باعث عارضه در برنامه‌های سفرمان شد.

    • - His sudden illness created a complication for our travel plans.
    • - عارضه‌های مالی

    • - financial complications
  • ویژگی‌های جغرافیایی
  • فونتیک فارسی

    aareze
  • اسم
    geographic feature
    • - عارضه‌های مختلف را مطالعه کردیم.

    • - We studied various geographic features.
    • - کوه اورست بلندترین عارضه روی زمین است.

    • - Mount Everest is the highest geographic feature on Earth.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد عارضه

ارجاع به لغت عارضه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عارضه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عارضه

پیشنهاد بهبود معانی