با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فتنه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • آشوب
  • فونتیک فارسی

    fetne
  • اسم
    disturbance, sedition, fuss, riot, revolt, intrigue, conspiracy, plot, wickedness, seduction, iniquity
    • - فتنه جرمی سنگین است که ممکن است به حبس منجر شود.

    • - Sedition is a serious crime that can lead to imprisonment.
    • - فتنه به ثبات و امنیت یک کشور آسیب می‌زند.

    • - Sedition undermines the stability and security of a nation.
  • آشوبگر
  • فونتیک فارسی

    fetne
  • صفت
    عامیانه seductive, seditious, plotting, riotous
    • - آن دختر خیلی فتنه است.

    • - That girl is very seductive.
    • - نگاه فتنه‌اش او را افسون کرد.

    • - Her seductive gaze left him spellbound.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فتنه

ارجاع به لغت فتنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فتنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فتنه

لغات نزدیک فتنه

پیشنهاد بهبود معانی