آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فرجام به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / farjaam /

ending, end, conclusion, result, ultimate, termination, expiration, finish, destiny, fate, closure, finis

ending

end

conclusion

result

ultimate

termination

expiration

finish

destiny

fate

closure

finis

سرانجام

دلاوری ناویان ما بود که فرجام آن نبرد بزرگ را تعیین کرد.

It was the courage of our sailors that determined the destiny of that great battle.

فرجام سفر غیرمنتظره بود.

The ending of the journey was unexpected.

اسم
فونتیک فارسی / farjaam /

حقوق appeal

appeal

رسیدگی دوباره به یک پرونده‌ی کیفری یا حقوقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

سپس متهم تقاضای فرجام کرد.

The defendant then lodged an appeal.

وکیل درخواست فرجام به دادگاه عالی داد.

The lawyer filed an appeal to the higher court.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرجام

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت فرجام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرجام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرجام

لغات نزدیک فرجام

پیشنهاد بهبود معانی