آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فرستاده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ferestaade /

messenger, envoy, apostle, emissary, legate, herald, ambassador, runner

messenger

envoy

apostle

emissary

legate

herald

ambassador

runner

مرسل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

فرستاده فرمان سلطنتی را به‌درستی تحویل داد.

The messenger delivered the royal decree due.

فرستاده‌ی ویژه زودتر رسید تا برای مذاکرات آماده شود.

The special envoy arrived early to prepare for the discussions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرستاده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت فرستاده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرستاده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرستاده

لغات نزدیک فرستاده

پیشنهاد بهبود معانی