فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فرستاده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مرسل

فونتیک فارسی

ferestaade
اسم

messenger, envoy, apostle, emissary, legate, herald, ambassador, runner

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

فرستاده فرمان سلطنتی را به‌درستی تحویل داد.

The messenger delivered the royal decree due.

فرستاده‌ی ویژه زودتر رسید تا برای مذاکرات آماده شود.

The special envoy arrived early to prepare for the discussions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرستاده

  1. مترادف:
    ایلچی پیک سفیر قاصد مرسل
  1. مترادف:
    پیغمبر رسول نبی

ارجاع به لغت فرستاده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرستاده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرستاده

لغات نزدیک فرستاده

پیشنهاد بهبود معانی