adage, proverb, saying, saw, maxim
مثل معروفی به ما میآموزد که در زمانهای سخت صبور باشیم.
A well-known proverb teaches us to be patient in difficult times.
مثلی قدیمی وجود دارد که زمان تمام زخمها را درمان میکند.
There's an old saying that time heals all wounds.
example, examplar, instance, sample, model, dictum, illustration
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در ارائهاش مثلی عالی ارائه داد.
She gave an excellent example during her presentation.
طراح مد مثلی از مجموعهی جدید را ارائه داد.
The fashion designer presented a sample of the new collection.
like, likeness, akin, ilk, as, similar to, accordingly, a la, up
گونههای او مثل گل سرخ بودند.
Her cheeks were like roses.
روشن مثل روز
as clear as day
مثل مردن و دوباره زنده شدن بود.
It was akin to dying and becoming alive again.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مثل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مثل