فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

مثل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ضرب‌المثل

فونتیک فارسی

masal
اسم
adage, proverb, saying, saw, maxim

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- مثل معروفی به ما می‌آموزد که در زمان‌های سخت صبور باشیم.

- A well-known proverb teaches us to be patient in difficult times.

- مثلی قدیمی وجود دارد که زمان تمام زخم‌ها را درمان می‌کند.

- There's an old saying that time heals all wounds.
مثال، نمونه

فونتیک فارسی

masal
اسم
example, examplar, instance, sample, model, dictum, illustration

- او در ارائه‌اش مثلی عالی ارائه داد.

- She gave an excellent example during her presentation.

- طراح مد مثلی از مجموعه‌ی جدید را ارائه داد.

- The fashion designer presented a sample of the new collection.
مانند، مشابه

فونتیک فارسی

mesl
اسم قید
like, likeness, akin, ilk, as, similar to, accordingly, a la, up

- گونه‌های او مثل گل سرخ بودند.

- Her cheeks were like roses.

- روشن مثل روز

- as clear as day

- مثل مردن و دوباره زنده شدن بود.

- It was akin to dying and becoming alive again.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مثل

  1. مترادف:
    الگو تالی جفت جور داستان زبانزد شبه شبیه عدیل قبیل قرین کفو مانند مشابه نظیر نمونه همال همانند همتا
  1. مترادف:
    حکم فرمان
  1. مترادف:
    تصویر تمثال
  1. مترادف:
    مثل‌ها
  1. مترادف:
    حکایت افسانه قصه
  1. مترادف:
    پند اندرز
  1. مترادف:
    عبرت
  1. مترادف:
    ضرب‌المثل
  1. مترادف:
    مثال نمونه
  1. مترادف:
    حالت وضعیت

ارجاع به لغت مثل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مثل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مثل

لغات نزدیک مثل

پیشنهاد بهبود معانی