فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

موافق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • سازگار، جور
  • فونتیک فارسی

    movaafegh
  • صفت
    agreeable, agreeing, compatible, pro, in agreement, accordant, favoring, favorable, in favor of, congenial, well-disposed, sympathetic, suitable, friendly, consenting, acquiescent
    • - نود رأی موافق، پنجاه رأی مخالف و بیست رأی ممتنع

    • - a vote of ninety in favor, fifty against, and twenty abstaining
    • - در مورد مجازات اعدام، او موافق است و من مخالف.

    • - As for the death penalty, he is in favor and I am anti.
    • - او به لایحه رأی موافق داد.

    • - He cast a favorable vote for the bill.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد موافق

ارجاع به لغت موافق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موافق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موافق

لغات نزدیک موافق

پیشنهاد بهبود معانی