آخرین به‌روزرسانی:

موبایل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mobaayl /

mobile phone, cellphone, cellular phone

تلفن همراه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

موبایلتان را خاموش کنید. کنسرت در آستانه‌ی شروع شدن است.

Turn off your phone. The concert is about to start.

شارژر موبایلش را فراموش کرد.

He forgot the charger for his mobile phone.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موبایل

  1. مترادف:
    تلفن همراه

ارجاع به لغت موبایل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موبایل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موبایل

لغات نزدیک موبایل

پیشنهاد بهبود معانی