آخرین به‌روزرسانی:

نایب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / naayeb /

assistant, deputy, helper, aid, steward, auxiliary, subordinate, vice-

دستیار، جانشین، معاون

نایب‌الحکومه

deputy governor

نایب کنسول

vice-consul

اسم
فونتیک فارسی / naayeb /

قدیمی lieutenant

(ارتش) ستوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

نایب اول، ستوان یکم

first lieutenant

نایب سوم، ستوان سوم

third lieutenant

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نایب

  1. مترادف:
    پیشکار جانشین خلیفه دستیار ستوان قایم‌مقام مباشر معاون وکیل

ارجاع به لغت نایب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نایب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نایب

لغات نزدیک نایب

پیشنهاد بهبود معانی