nectar
delicious, eupeptic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نوش جان، نوش باد
bon appetite
نوش جان کردن
to eat or drink (with enjoyment), to partake
اول ناهار نوش جان بفرمایید؛ سپس استراحت کوتاهی بکنید
first (if you please) eat lunch and then take a short rest
نوش کردن، نوشیدن
to drink, to imbibe, to quaff, to sip
یک کوزه می بیار تا نوش کنیم. (خیام)
bring us a cup of wine to drink
a combining form meaning "imbiber", "drinker" as in: بادهنوش (wine drinker)
گیاهشناسی arborvitae, nectar
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوش