به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

همدم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مونس، هم‌نشین
  • فونتیک فارسی

    hamdam
  • اسم
    companion, confident, chum, crony, bosom friend, pal, mate
    • - شوهرش که مرد پیرزن یگانه همدم خود را از دست داد.

    • - When her husband died, the old woman lost her only companion.
    • - سگ همدمی وفادار است.

    • - A dog is a faithful companion.
  • عامیانه cobber, sidekick
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد همدم

ارجاع به لغت همدم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همدم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/همدم

لغات نزدیک همدم

پیشنهاد بهبود معانی