covered, coated, clad, capped, clothed, stopped, dressed, veiled
covered
coated
clad
capped
clothed
stopped
dressed
veiled
او سر تا پا از گل پوشیده بود.
He was covered with mud cap-a-pie.
آن جاندار دمی کوتاه و پوشیده از موی زبر دارد.
That creature has a short tail covered with bristles.
مجازی hidden, covered up, mysterious, secret, veiled, occult, concealed, dubious, covert
hidden
covered up
mysterious
secret
veiled
occult
concealed
dubious
covert
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
راهرویی پوشیده در قصر
a hidden passage in the castle
ما پاتوقی پوشیده در پارک داشتیم.
We had a secret rendezvous at the park.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پوشیده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوشیده