آخرین به‌روزرسانی:

کول به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kool /

عامیانه shoulder, piggyback, upper part of the back and shoulders, tote

گرده، پشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

پدرم مرا تا بیمارستان کول کرد.

My father gave me a piggyback ride all the way to the hospital.

او کودک را کول کرد و به منزل برد.

He carried the child home piggyback.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کوله‌پشتی بر کولش سنگینی می‌کرد.

The backpack felt heavy on her shoulder.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کول

  1. مترادف:
    دوش شانه کتف
  1. مترادف:
    پلاس گلیم
  1. مترادف:
    آبگیر استخر تالاب تالاب کولاب

ارجاع به لغت کول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کول

لغات نزدیک کول

پیشنهاد بهبود معانی