فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • گرده، پشت
  • فونتیک فارسی

    kool
  • اسم
    عامیانه shoulder, piggyback, upper part of the back and shoulders, tote
    • - پدرم مرا تا بیمارستان کول کرد.

    • - My father gave me a piggyback ride all the way to the hospital.
    • - او کودک را کول کرد و به منزل برد.

    • - He carried the child home piggyback.
    • - کوله‌پشتی بر کولش سنگینی می‌کرد.

    • - The backpack felt heavy on her shoulder.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کول

ارجاع به لغت کول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کول

لغات نزدیک کول

پیشنهاد بهبود معانی