آخرین به‌روزرسانی:

گم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مفقود

فونتیک فارسی

gom
صفت

lost, missing, mislaid, invisible, vanished

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او احساس ناامیدی نسبت به فرصت‌های گم‌شده‌اش داشت.

She felt a sense of despair over her lost opportunities.

او ساعت‌ها به‌دنبال قطعه‌ی گم‌شده‌ی پازل بود.

He searched for the missing piece of the puzzle for hours.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گم

  1. مترادف:
    غایب مفقود ناپدید ناپیدا نامرئی
    متضاد:
    پیدا یافت
  1. مترادف:
    گمراه
  1. مترادف:
    سردرگم

ارجاع به لغت گم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گم

لغات نزدیک گم

پیشنهاد بهبود معانی