افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی

تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱

تاریخ به‌روزرسانی: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲

لغت
معنی

add

افزودن، اضافه کردن

afternoon tea

عصرانه (همراه با چای)

air fryer

هواپز (دیگ یا ظرف بزرگ برقی دردار که غذا را عمدتاً با هوای گرم با روغن بسیار کم یا بدون روغن سرخ می‌کند)

app

(appetizer) پیش‌غذا

appetite

اشتها

appetizer

اشتهاآور، پیش‌غذا

apple pie

پای سیب

asafetida

آنقوزه، آنغوزه (که طعمی گس و در بعضی گونه‌ها تلخ دارد و بوی آن شبیه بوی سیر و متعفن و خیلی تند است)

aubergine

بادنجان، بادمجان

bagel

بیگل (نان حلقوی)

bake

پختن، طبخ کردن، برشتن، تافتن، تافته شدن، طبخ کردن یا شدن، تفتن، در فر پختن، تنوری کردن، (در کوره یا تنور) پختن (نان یا آجر و غیره)، آجرپزی کردن

bakery

دکان نانوایی یا شیرینی‌پزی

baking

پخت‌و‌پز

barbecue

باربیکیو، کباب‌پز
باربیکیو، کباب
کباب کردن، بریان کردن (روی باربیکیو)

barbie

(انگلیسی استرالیایی) (barbecue) باربیکیو، کباب

batter

مایه (کیک)
به … مایه مالیدن

bay leaf

برگ‌بو (برگ خوشبویی که به صورت خشک در آشپزی به‌کار می‌رود)

beat

هم زدن (پی‌درپی) (خامه و تخم‌مرغ و غیره)

bell pepper

فلفل زنگ‌مانند (نوعی فلفل شیرین آمریکایی به نام لاتین Capsicum frutescens که قرمز و زنگوله‌شکل است)

billy

(در استرالیا و نیوزیلند) قوطی، ظرف (فلزی) (برای پخت‌وپز در هوای آزاد)

biscuit

کلوچه خشک، بیسکویت، نان شیرینی خشک، کلوچه‌ی دوآتشه، کوکی

bistro

بیسترو (رستورانی کوچک که در آن غذاهای ساده با قیمت متوسط اغلب همراه با نوشیدنی‌های الکلی در محیطی ساده سرو می‌شود)

blanch

بلانچ کردن (در این روش سبزیجات و میوه و غیره به مدت کوتاهی در یک مایع داغ مثل آب یا روغن در حال جوش غوطه‌ور می‌شوند. پس بعد از اتمام این فرایند، مواد غذایی باید به سرعت سرد شوند تا روند پخت متوقف گردد. این روش باعث می‌شود خاصیت، تردی، مزه و رنگ سبزیجات حفظ شود)

bloomer

نان باگت فرانسوی

board

غذای روی میز (در اقامتگاه در ازای پرداخت پول)

bolt

با شتاب خوردن، بلعیدن

bone

استخوان درآوردن، استخوان گرفتن، بی‌استخوان کردن (گوشت)، تیغ درآوردن، تیغ گرفتن (ماهی)

borscht

سوپ برشت، سوپ برش (ماده اصلی این سوپ چغندر است و همین باعث قرمزرنگ بودن سوپ می‌شود. برای طعم بهتر، برش را معمولاً با ماست یا خامه سرو می‌کنند)

break

خرد کردن (چیزی)، تکه‌تکه کردن

breast

سینه (گوشت قسمت جلویی بدن پرنده یا حیوان دیگر)

broil

سرخ کردن (روی آتش)، کباب کردن، سوختن

brose

(نوعی فرنی اسکاتلندی) بروز (که آرد جو له‌شده ماده‌ی اصلی آن است. آرد نپخته با آب جوش مخلوط می‌شود و این فرنی درست می‌شود و با نمک و کره، شیر یا آب‌دوغ (=پس‌آب کره) سرو می‌شود)

broth

گوشتابه، سوپ آبکی

brunch

صبحانه-ناهار، چاشت، برانچ (وعده غذایی‌ای که در اواخر صبح خورده می‌شود و ترکیبی از صبحانه و ناهار است)

bully

گوشت (به‌صورت کنسروی و معمولاً گوشت گاو)

لغت
معنی

bun

کلوچه
نان (گرد)

cake

کیک

caramelize

به‌صورت قند سوخته درآمدن یا درآوردن

carrot

هویج، زردک

carve

تکه‌تکه کردن گوشت (پخته‌شده)، لایه‌لایه بریدن (گوشت پخته)

cater

غذا تهیه کردن، سوروسات فراهم کردن، آذوقه رساندن، خواربار رساندن

celery

کرفس

cereal

غلات صبحانه (غذایی متشکل از غلات و شیر) (بیشتر به‌عنوان صبحانه مصرف می‌شود)

cheddar

چدار، پنیر چدار

cheeseburger

همبرگر با پنیر

cheesecake

کیک پنیر، چیزکیک

chip

(به‌صورت جمع) سیب‌زمینی سرخ‌شده
(به صورت جمع) چیپس سیب‌زمینی

chips

چیپس (اغلب برای سیب‌زمینی به کار می‌رود)، سیب‌زمینی سرخ‌کرده (انگلیسی بریتانیایی)، چیپس سیب‌زمینی (انگلیسی آمریکایی)

chitterlings

چیترلینگ، روده‌ی کوچک (معمولاً خوک) (که به عنوان غذا به‌ویژه در جنوب ایالات متحده خورده می‌شود)

chive

مشتمل بر یا مربوط به پیاز کوهی

chives

پیاز کوهی

chop

گوشت با استخوان (به ویژه گوشت با استخوان از دنده یا شانه‌ی گوسفند و خوک)

chopsticks

میله‌های عاج یا چوبی که چینی‌ها برای خوردن برنج از آن استفاده می‌کنند

chow mein

چاومین (خورش غلیظ چینی)

chowder

سوپ چاودر (نوعی سوپ یا آبگوشت)
آبگوشت (چاودر) درست کردن، سوپ (چاودر) درست کردن

chutney

چاتنی (نوعی سس غلیظ با منشأ هندی که حاوی میوه و سرکه و شکر و ادویه است و به عنوان چاشنی از آن استفاده می‌شود)

clove

(سیر) حبه
میخک، گل میخک، بوته‌ی میخک

cob

نان گرد (کوچک)

cobbler

کیک میوه

coffee

نوشیدنی‌ تلخی که از پودر قهوه‌ای تیره‌ی تولید شده از دانه‌های قهوه‌ی خرد شده تهیه می‌شود

cold cuts

کالباس (و غذاهای مشابه)

coleslaw

سالاد کلم

combine

ترکیب کردن

conch

صدف حلزونی

cook

آشپز، طباخ
آشپزی کردن، خوراک‌پزی کردن، پخت‌و‌پز کردن

cooker

اجاق، اجاق خوراک‌پزی
سیب پختنی

cookie

کلوچه، شیرینی، شیرینی خشک

corn

دانه‌ی ذرت، (معادل این واژه در انگلیسی بریتانیایی sweetcorn است)

cornstarch

نشاسته‌ی ذرت

courgette

کدو سبز، کدوی تابستانی، کدو مسمایی (در آمریکا zucchini نیز گفته می‌شود)

صفحه‌ی ۱ از ۴

غذا یکی از اساسی‌ترین نیازهای انسان است و برای پختن آن در هر جایی که زندگی کنید لازم است با لغات و اصطلاحات مخصوص غذا و آشپزی آشنا باشید. اگر شما در یک کشور خارجی زندگی می‌کنید و یا برای سفر به آن جا می‌روید احتمالا به این موضوع پی برده باشید. مثلا پختن یک تخم مرغ ساده به چند روش ممکن است و اگر از آشپزِ انگلیسی‌زبانِ یک هتل بخواهید که برای صبحانه‌تان یک تخم مرغ داشته باشید او از شما نوع پخت آن را خواهد پرسید.

ممکن است شما به آشپزی کردن، شرکت در یک مسابقه‌ی آشپزی به زبان انگلیسی، یادگیری آشپزی و یا حتی آموزش اشپزی علاقه داشته باشید می‌دانید که شرکت کردن در کلاس‌های بین‌المللی آشپزی می‌تواند کمک زیادی در پیشرفت کار شما داشته باشد و در فرآیند اموزش، اگر یک سر آشپزِ مسلط به اصطلاحات تخصصیِ آشپزی به انگلیسی باشید باعث برتری شما خواهد بود، در این صورت بهتر است بدانید که افعال پرکاربرد آشپزی کدام‌ها هستند و چگونه به درستی از هر فعل و اصطلاح پخت و پز استفاده کنید و با طعم‌ها و مزه‌ها به انگلیسی آشنا باشید. در این پست لیست واژگان مربوط به آشپزی و پخت و پز را به همراه یک فایل pdf به شما معرفی می کنیم.

دریافت فایل پی‌دی‌اف لیست لغات رایج مرتبط با آشپزی

شما می‌توانید کلمات و اصطلاحات مربوط به آشپزی و پختن را در فست دیکشنری سرچ کنید و معنی هر اصطلاح مرتبط با پخت و پز را به انگلیسی و فارسی مشاهده کنید و با زبان خاص آشپزی آشنا شوید. همچنین می‌توانید مترادف و متضاد هر واژه و کلمه‌ی مرتبط با آشپزی، لغات نزدیک به آن‌ها و مثال و نمونه جمله‌ها و عباراتی در مورد آن‌ها را جست و جو و پیدا کنید و آن‌ها را دریک پوشه مختص به اشپزی برای خودتان ذخیره کنید تا در زمان نیاز، به سرعت به آن‌ها دسترسی داشته باشید.

نرم افزارهای فست دیکشنری

می توانید با استفاده از نرم افزارهای فست ‌دیکشنری تمام لغاتی که در اینجا مشاهده کردید را به راحتی روی تلفن همراه خودتان داشته باشید و برای هر لغت در اپلیکیشن‌ اندروید و اپلیکیشن‌ ios فولدر و دسته‌بندی انجام دهید و از دیگر امکانات آن استفاده کنید.

بازگشت به وبلاگ

مطالب دیگر بخش «واژه‌های دسته‌بندی شده»:

نظرات

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *