افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱
تاریخ بهروزرسانی: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
لغت | معنی |
---|---|
ماکارونی | |
بیسکوییت ماکارون، شیرینی ماکارون | |
مارگارین (نوعی چربی خوراکی عمدتاً گیاهی که بافت و ظاهری شبیه به کره دارد و به اشتباه به آن کرهی گیاهی نیز میگویند) | |
خواباندن، مرینیت کردن، خوابیدن، مرینیت شدن (خیساندن مواد غذایی در یک چاشنی اغلب اسیدی و مایع پیش از پخت) | |
مارشمالو، نوعی شیرینی نرم خمیرمانند | |
ماسا (خمیری که از ذرت آسیابشدهی آغشته به محلول آهک و آب تهیه میشود و در غذاهایی مانند تورتیا و تامال از آن استفاده میشود) | |
سس مایونز (نوعی چاشنی غذا و سالاد) | |
آمادهسازی غذا (آماده کردن وعدههای غذایی روزهای آینده به صورت یکجا و برای صرفهجویی در زمان) | |
گنجایی، ظرفیت، کیل | |
نیمپز، تقریباً پختهشده (گوشت) | |
میکرو ویو، ماکروفر | |
ریزریز کردن، قیمه کردن، خردکردن، ساطور کاری کردن، به تکههای کوچک تقسیم کردن | |
پای کریسمس (نوعی پای که مخلوطی از تکههای کوچک سیب و میوههای خشک و آجیل است و در آن از گوشت استفاده نمیشود) | |
مایهی پای کریسمس (مخلوطی از تکههای کوچک سیب و میوههای خشک و آجیل است و در آن از گوشت استفاده نمیشود) | |
درآمیختن، آمیختن، مخلوط کردن، ترکیب کردن، قاتی کردن، درهم کردن، آشوردن، سرشتن | |
دسر موس | |
حریرهی ذرت | |
پورهی نخودفرنگی | |
صدف سیاه | |
نیگیری (خوراک ژاپنی: برنج فشردهشده به شکل بیضی همراه با ماهی یا سبزیجات روی آن ) | |
جوز هندی | |
زیتون | |
املت | |
اونیگیری، کوفته برنجی ژاپنی | |
پیاز | |
صدف (خوراکی) | |
پنهتونی (نوعی کیک ایتالیایی متشکل از میوههای خشک و کشمش که معمولاً به مناسبت کریسمس و شب سال نو و عید پاک پخته و سرو میشود) | |
پاپریکا (نوعی ادویهی قرمز متشکل از غلافهای ریز آسیابشدهی خشکشدهی فلفلهای شیرین مختلف) | |
پارفه (نوعی دسر سرد با منشأ فرانسوی که برای تهیهی آن از بستنی و خامه و ماست و گرانولا و غلات و غیره استفاده میشود) | |
(ماکارونی و سایر خوراکیهای مشابه) پاستا، لاخشه، رشتهفرنگی | |
گوشت ادویهزده و دودیشدهی شانهی گاو | |
پای (معمولاً متشکل از گوشت، سبزیجات، پنیر و غیره) | |
کره بادامزمینی | |
فا (نوعی سوپ تهیهشده از آب گوشت گاو یا مرغ و نودل برنج که اصالت ویتنامی دارد) | |
پلو |
لغت | معنی |
---|---|
پینا کولادا (کوکتل سرد و شیرینی که حاوی رام و کرم نارگیل و آب آناناس است) | |
پینویل | |
پیتزا | |
دیس | |
پختن چیزی مانند ماهی یا تخممرغی که پوستهی آن جدا شده باشد، با قرار دادن آن در آب جوش یا مایع دیگر | |
پاپادام، پاپادوم (نوعی نان هندی بسیار نازک و مسطح و دایرهایشکل) | |
پاست (نوشیدنیای گرم متشکل از شیر چاشنیدار و شراب و شکر و غیره) | |
کباب قابلمهای، کباب تابهای، گوشت آبپزشده (با گوشت گاو) | |
سیبزمینی | |
جوجهی پرواری (که عقیم است و زیر یک سال سن دارد و معمولاً آن را تنوری میکنند) | |
ریختن، روان ساختن، پاشیدن، افشاندن | |
پرتزل (نوعی نان به شکل گره) | |
غذای پفدار، پیراشکی | |
تند (بهطور خوشایند) | |
پوره کردن | |
بهسرعت منجمد کردن، منجمد کردن سریع، بهسرعت فریز کردن (مواد خوراکی) (به منظور حفظ طعم و غیره) | |
میوهی به (میوهای سفت که شبیه سیب است و بوی شیرین و قوی دارد) | |
کینوآ (دانههای گیاهی به همین نام که پخته و سرو میشود) | |
تربچه، برگ یا علف تربچه | |
ورآمده (خمیر) (با مخمر) | |
رامکین (ظرف پخت و سرو تکنفره) | |
لایه (بیکن و ژامبون) | |
راتاتویی (غذای سنتی فرانسوی که با سبزیجات پخته میشود) | |
برنج | |
کیک برنج (بیسکویت از برنج پف کرده) | |
پر از روغن و چربی زیاد، چرب و نرم، پرچربی | |
سرخ کردن، کباب کردن، برشته کردن، تنوری کردن | |
تخم ماهی | |
وردنه، تیرک | |
پودینگ رولی | |
اکلیلِ کوهی، رزماری، بوتهی اکلیلِ کوهی، بوتهی رزماری | |
(میانوعدهای متشکل از یک لایه مارشمالوی گرم و شکلات که بین دو تکه بیسکویت یا تردک گراهام قرار میگیرد و معمولاً با دارچین یا عسل مزهدار میشود) اسمور | |
سالاد | |
سس سالاد، چاشنی سالاد | |
سالامی، سوسیس نمکزده، سوسیس نمکسودشده، گوشت خوک و یا گوشت گاو خشکشده |
غذا یکی از اساسیترین نیازهای انسان است و برای پختن آن در هر جایی که زندگی کنید لازم است با لغات و اصطلاحات مخصوص غذا و آشپزی آشنا باشید. اگر شما در یک کشور خارجی زندگی میکنید و یا برای سفر به آن جا میروید احتمالا به این موضوع پی برده باشید. مثلا پختن یک تخم مرغ ساده به چند روش ممکن است و اگر از آشپزِ انگلیسیزبانِ یک هتل بخواهید که برای صبحانهتان یک تخم مرغ داشته باشید او از شما نوع پخت آن را خواهد پرسید.
ممکن است شما به آشپزی کردن، شرکت در یک مسابقهی آشپزی به زبان انگلیسی، یادگیری آشپزی و یا حتی آموزش اشپزی علاقه داشته باشید میدانید که شرکت کردن در کلاسهای بینالمللی آشپزی میتواند کمک زیادی در پیشرفت کار شما داشته باشد و در فرآیند اموزش، اگر یک سر آشپزِ مسلط به اصطلاحات تخصصیِ آشپزی به انگلیسی باشید باعث برتری شما خواهد بود، در این صورت بهتر است بدانید که افعال پرکاربرد آشپزی کدامها هستند و چگونه به درستی از هر فعل و اصطلاح پخت و پز استفاده کنید و با طعمها و مزهها به انگلیسی آشنا باشید. در این پست لیست واژگان مربوط به آشپزی و پخت و پز را به همراه یک فایل pdf به شما معرفی می کنیم.
دریافت فایل پیدیاف لیست لغات رایج مرتبط با آشپزی
شما میتوانید کلمات و اصطلاحات مربوط به آشپزی و پختن را در فست دیکشنری سرچ کنید و معنی هر اصطلاح مرتبط با پخت و پز را به انگلیسی و فارسی مشاهده کنید و با زبان خاص آشپزی آشنا شوید. همچنین میتوانید مترادف و متضاد هر واژه و کلمهی مرتبط با آشپزی، لغات نزدیک به آنها و مثال و نمونه جملهها و عباراتی در مورد آنها را جست و جو و پیدا کنید و آنها را دریک پوشه مختص به اشپزی برای خودتان ذخیره کنید تا در زمان نیاز، به سرعت به آنها دسترسی داشته باشید.
نرم افزارهای فست دیکشنری
می توانید با استفاده از نرم افزارهای فست دیکشنری تمام لغاتی که در اینجا مشاهده کردید را به راحتی روی تلفن همراه خودتان داشته باشید و برای هر لغت در اپلیکیشن اندروید و اپلیکیشن ios فولدر و دستهبندی انجام دهید و از دیگر امکانات آن استفاده کنید.
بازگشت به وبلاگمطالب دیگر بخش «واژههای دستهبندی شده»:
نظرات
همیشه در کار تان موفق باشین تشکر بابت همه کار ها تا
همیشه عالی موفق باشید
Great💛💚💙🩵💜❤️🧡👍👍👍👍
سلام،دیکشنری کاربردی، خوبی است.
سلام، بسیار کاربردی.
بسیار عالی
عااااالی Very good
با سلام و تشکر
مطالب خوب ارزشمند و قابل استفاده ای است
سلام اگر ممکنه تعداد کلمات هرروز را که ارسال می فرمایید به پنج عدد برسانید
کاش لغاط در مورد رانندگی هم داششتید
راننده های سنگین سوار پایه یک
با سلام و تشکر از زحمات بابت ابن دیکشنری عالی بسیار کاربردی است لطفا لغات مربوط به هنر های مختلف ( تجسمی و مجسمه سازی و سفالگری … راهم بکذاریید سپاسگزارم 🙏
بسیار عالی و کار بردی است وکاش گزینه تلفظ هم داشت ممنون از شما