لغات مربوط به سفر در انگلیسی
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱
تاریخ بهروزرسانی: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
لغت | معنی |
---|---|
برون مرز، خارجه، خارج از کشور | |
آمادهی رفتن شدن، رخت سفر بر بستن | |
سفر دریایی | |
مسافر | |
مسافرت دور، جهانگردی، دربهدری، سفر طولانی معمولا به صورت پیاده به منظور سیاحت یا جهانگردی | |
سفر زیارتی، زیارت | |
(عامیانه) توقف (برای خوراک و غیره)، محل توقف | |
بارگیری کردن، به بندر آوردن، حمل کردن، بردن، ترابردن | |
سفر اکتشافی | |
با قطار حمل کردن، با راه آهن فرستادن یا سفر کردن | |
پرواز شبانه | |
تفریحگاه، استراحتگاه، اقامتگاه، میعادگاه، محل پاتوق | |
مناسب برای بهکاربردن در جادهها، ماده مسافرت | |
سفر رفت و برگشت، سفردوسره | |
گردش، گشت، دور، چرخ، سفر (کوتاه) | |
وحشگشت، سافاری (نوعی سفر گردشگری با هدف دیدن و تهیهی فیلم و عکس از جانوران بزرگجثه در حیاتوحش بهویژه در آفریقا) | |
کشتیرانی کردن، قایقرانی کردن | |
قایق بادبانی | |
سفر | |
گردش سفر، راهپیمایی تفریحی | |
دریازدگی، تهوع و بههمخوردگی حال در سفر دریا | |
مشایعت کردن، بدرود گفتن (با دادن هدیه یا مهمانی و غیره)، (عامیانه)، مراسم بدرود (برای کسی که سفر می رود)، مشایعت، مشایعت کردن، همراهی، ایین بدرود ودعای خیر | |
آغاز کردن، شروع کردن | |
(برای عزیمت) بادبانها را گستردن، (سفر دریایی) آغاز کردن | |
قایق بادی (سبک) (با حرف کوچک) | |
گشتوگذار، بازدید از جاهای دیدنی | |
واگن تختخوابدار، کوپهی تختخوابدار | |
اهل شمال که زمستانها به جنوب سفر میکند | |
سوغات، رهآورد (کالایی که مسافران و گردشگران از یک شهر یا روستا یا منطقه میخرند تا پس از بازگشت از سفر به بستگان یا دوستان یا آشنایان هدیه دهند یا آن را نزد خود نگه دارند) |
لغت | معنی |
---|---|
اقامتگاه مجلل، اقامتگاه اعیانی | |
گشت، گردش، سفر، مسافرت، سیاحت | |
گردشگری، جهانگردی، سیاحت | |
جاذبههای توریستی، گیراییهای گردشگری، جاذبههای گردشگری | |
مسافرخانه، متل، راه سرا | |
(منزل خصوصی که اتاق به جهانگردان کرایه میدهد) خانهی جهانگردان | |
تلهی جهانگردان (رستوران و غیره که که گردشگرها را جذب و سپس آنها را ناچار به پرداخت پول زیاد بابت خدمات ناکافی ارائه شده میکند)، دام توریستها | |
ویژهی جهانگردان، درخور گردشگران، گردشگر پسند، توریستی | |
آمدورفت، سفر | |
قطار | |
بار و بنه (شخصی) | |
سفر کردن، مسافرت کردن، رهسپار شدن، حرکت کردن | |
ماگ مسافرتی | |
سفر کرده، جهان دیده | |
شرح سفر، سفرنامه (سخنرانی یا فیلم و غیره) | |
سفر، مهاجرت، کوچ، (افریقای جنوبی) سفر با گاری (که توسط گاو نر کشیده میشود) | |
مسافر با گاری، راه نورد | |
سفر، گردش | |
(آدم) سفر نکرده، جهان ندیده | |
تعطیلی (تعطیلات)، فراغت | |
پول جیب، توشه و خواربار سفر، (روم باستان) پول و توشه ی افسر اعزامی به ماموریت، توشه و هزینه ی سفر | |
روادید، ویزا، روادید گذرنامه | |
سیاح، مهمان، توریست، گشت گر، دیدارگر، عیادتکننده | |
سفر دریا، سفر غیر زمینی | |
با واگن سفر کردن، با واگن رفتن | |
(آلمانی) سفر یک ساله، سفر طولانی | |
سفردوستی، اشتیاق شدید به سفر | |
سفر پیاده، سفر با پای پیاده | |
خسته و وامانده (در اثر مسافرت)، خسته و مانده در اثر سفر، خسته و کوفته، خسته راه، خسته سفر |
احتمالا این ضربالمثل را شنیدهاید که: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». اگر بخواهیم مفهوم آن را به انگلیسی بیان کنیم میتوانیم بگوییم: “Travel brings wisdom”.
مسافرت کردن یکی از لذتبخشترین تفریحات در زندگی انسان است که پنجرهی جدیدی به روی او میگشاید. وقتی تصمیم به سفر میگیرید از منطقهی امن خود خارج میشوید و با زیباییها و سختیهای سفر آشنا میشوید.
قبل از سفر، آب و هوای مقصد را بررسی کنید! برای یادگیری لغات و اصطلاحات مرتبط با آب و هوا به لینک زیر مراجعه کنید.
هنگام سفر واژههای مرتبط با مسافرت را همراه خود ببرید!
اگر قصد سفر به کشورهای خارجی را داشته باشید بهتر است با واژههای مرتبط با سفر آشنا باشید. در صورتی که به لغات سفر به انگلیسی آگاه باشید میتوانید در هر کشوری کار خود را راه بیندازید زیرا این واژگان اغلب به صورت مشترک به کار میرود و بین اهالی سفر و هتلها و اقامتگاههای مسافرتی و حتی راهنماهای سفر به صورت مشترک به کار میروند
و کمتر کسی است که اهل سفر باشد و با این کلمات سفر به انگلیسی آشنا نباشد.
کلمات و اصطلاحات مربوط به سفر
همچنین در اغلب موارد وبسایتهای خرید بلیط و رزرو هتلها و حتی Airbnb (که یک سایت و نرمافزار معروف رزرو اتاق یا خانه است) توسط هوش مصنوعی حتی پیامهای میزبان و مهمان را به انگلیسی یا دیگر زبانها ترجمه میکند. پس اگر در حال بستن چمدان برای یک سفر به دور دنیا هستید با دانستن واژههایی مانند رزرو هتل به انگلیسی، روش خرید بلیط به زبان انگلیسی و جملات کاربردی مرتبط با مسافرت میتوانید به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون بکشید و دیگر جای نگرانی نیست.
جالب است بدانید که حتی خودِ لغتِ سفر درانگلیسی به شکلهای مختلفی وجود دارد چنان که ما از عبارتهایی مانند سفر یک روزه، گردش، تور گروهی، طبیعتگردی، هیچهایک، کمپینگ، سفر زمینی، سفر هوایی و دریایی و مانند آنها در فارسی استفاده میکنیم همگی در انگلیسی نیز واژههایی را به خود اختصاص میدهند که آنها را در این پست در یک جدول تحت عنوان مهمترین لغات مربوط به سفر و مسافرت خواهید دید و میتوانید فایل پیدیاف آن را نیز دانلود کنید و هنگام بستنِ بار سفر، آن را نیز همراه خودتان داشته باشید.
دریافت فایل پیدیاف لیست لغات رایج مرتبط با سفر
با کلیک روی هرکدوم از واژهها در جدول می توانید به صفحهی لغت در وبسایت فست دیکشنری رفته و از نمونه جملات، مترادف و متضاد، معانی بیشتر هر لغت به همراه part of speech آن بهره ببرید.
نرم افزارهای فست دیکشنری
تمام لغاتی که در اینجا مشاهده کردید را می توانید با استفاده از نرم افزارهای فست دیکشنری به راحتی روی تلفن همراه خودتان داشته باشید و برای هر لغت در اپلیکیشنهای اندروید و آی او اس فولدر و دستهبندی انجام دهید و از دیگر امکانات آن استفاده کنید.
بازگشت به وبلاگمطالب دیگر بخش «واژههای دستهبندی شده»: