خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
لیست کامل لغات مربوط به سفر در انگلیسی

لینک مطلب کپی شد

۶

به‌روزرسانی ۶ آبان ۱۴۰۴

انتشار ۳ آبان ۱۴۰۴

لغات مربوط به سفر در انگلیسی

سفر، یکی از لذت‌بخش‌ترین و آموزنده‌ترین تجربه‌های زندگی هر فرد است. با این حال، برای بسیاری از افراد، برقراری ارتباط مؤثر در کشورهای خارجی چالشی بزرگ محسوب می‌شود. آشنایی با لغات مربوط به سفر در انگلیسی می‌تواند این چالش را تا حد زیادی برطرف کرده و تجربه‌ای روان‌تر و لذت‌بخش‌تر از سفر رقم بزند. در واقع، دانستن واژگان پایه و کاربردی در موقعیت‌های مختلف مانند فرودگاه، هتل یا رستوران، یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که هر مسافر باید در خود تقویت کند.

یادگیری لغات انگلیسی مربوط به سفر تنها به معنای آشنایی با چند واژه‌ی ساده نیست؛ بلکه ابزاری مؤثر برای برقراری ارتباطی مطمئن و بی‌دغدغه درطول مسافرت است. تسلط بر این واژگان به شما امکان می‌دهد در موقعیت‌های گوناگون، از رزرو بلیت هواپیما و پرس‌وجو درباره مسیرها گرفته تا سفارش غذا در رستوران، نیازهای خود را به‌درستی بیان کنید. افزون بر این، آشنایی با انگلیسی در سفر موجب افزایش اعتمادبه‌نفس، استقلال فردی و آرامش خاطر در برخورد با موقعیت‌های بین‌المللی می‌شود. از این رو، فراگیری لغات مربوط به سفر در انگلیسی گامی اساسی برای هر فردی است که می‌خواهد از تجربه‌ی سفر خود حداکثر بهره را ببرد.

در این مطلب از وبلاگ فست دیکشنری، مجموعه‌ای جامع از لغات مربوط به سفر در انگلیسی را معرفی خواهیم کرد که شامل واژگان کاربردی در بخش‌های مختلف سفر است. هدف ما این است که با مرور و تمرین این لغات، بتوانید در هر موقعیتی به‌راحتی از زبان انگلیسی در مسافرت استفاده کنید. این راهنما برای همه سطوح زبانی مناسب بوده و می‌تواند به‌عنوان مرجعی مفیدی برای تقویت مهارت مکالمه در سفرهای بین‌المللی استفاده شود.

لغات انگلیسی مربوط به سفر

لغات انگلیسی مربوط به سفر مجموعه‌ای از واژگان و عبارات کاربردی هستند که در موقعیت‌های مختلف سفر، از برنامه‌ریزی اولیه تا بازگشت، به کار می‌روند. این لغات به مسافران کمک می‌کند تا با افراد بومی ارتباطی مؤثر، دقیق و قابل‌فهم برقرار کرده و نیازهای خود را به‌درستی بیان کنند. درک و به‌کارگیری صحیح لغات مربوط به سفر در انگلیسی اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا بسیاری از موقعیت‌های سفر، از جمله رزرو، حمل‌ونقل، اقامت و امور مرتبط با خدمات گردشگری، نیازمند آشنایی با زبان انگلیسی هستند.

لیست لغات انگلیسی در سفر

سفر به کشورهای خارجی بدون آشنایی با زبان بین‌المللی، می‌تواند با چالش‌هایی همراه باشد. در چنین شرایطی، دانستن مجموعه‌ای از لغات انگلیسی در سفر به شما این امکان را می‌دهد که در موقعیت‌های مختلف، از آغاز تا پایان سفر، با اطمینان و تسلط بیشتری عمل کنید. این واژگان با ایجاد چارچوبی زبانی، امکان مدیریت موقعیت‌های روزمره، درک بهتر دستورالعمل‌ها و واکنش مناسب در شرایط پیش‌بینی‌نشده را فراهم می‌کنند.

در واقع، لغات انگلیسی مربوط به مسافرت نه‌فقط برای مکالمه‌های کوتاه و ضروری، بلکه برای درک بهتر تابلوها، فرم‌ها، و پیام‌های عمومی نیز اهمیت دارند. آشنایی با این واژگان، درک عمیق‌تری از محیط فرهنگی مقصد فراهم می‌کند و باعث می‌شود حضور شما در فضای بین‌المللی هدفمندتر و مؤثرتر باشد.

در ادامه، فهرستی جامع از لغات انگلیسی مربوط به سفر در فست دیکشنری ارائه شده است که می‌تواند به عنوان منبعی کاربردی برای مرور و گسترش دایره‌ی واژگان در سفرهای خارجی استفاده شود.

در جدول زیر 60 لغت از 143 لغت سفر قرار گرفته است. برای مشاهده‌ی لیست کامل لغات (تخصصی) کلیک کنید.

مشاهده

لغت
معنی

sailboat

- قایق بادبانی

sightseeing

- گشت‌وگذار، بازدید از جاهای دیدنی، سیاحت، تماشای جاذبه‌ها
- مربوط به گشت‌وگذار، مربوط به تماشای جاهای دیدنی

spa

- اقامتگاه مجلل، اقامتگاه اعیانی

station

- ایستگاه (اتوبوس یا قطار)

thumb

- رایگان سفر کردن، تقاضای سواری مجانی کردن، مجانی سوار شدن (در کنار جاده ایستادن و با بلند کردن شست)

tour

- گردش، گشت، تور
- گردش کردن، گشتن، سیاحت کردن، سفر کردن

tourism

- گردشگری، جهانگردی، سیاحت

tourist attractions

- جاذبه‌های توریستی، گیرایی‌های گردشگری، جاذبه‌های گردشگری

train

- قطار
- کاروان

travel

- سفر کردن، مسافرت کردن، به سفر رفتن
- سفر، مسافرت (عمل سفر کردن)
- سفرها، مسافرت‌ها، سیر و سفر
- سفرنامه، شرح مسافرت‌ها

لغت
معنی

traveler

- مسافر (کسی که به سفر می‌رود)

trip

- سفر، گردش، مسافرت (معمولاً کوتاه)
- سفر کردن، گردش کردن، مسافرت رفتن

vacation

- تعطیلی (تعطیلات)، فراغت

visa

- ویزا، روادید (مجوزی رسمی که اجازه‌ی ورود، اقامت یا خروج فرد از کشوری را صادر می‌کند)
- ویزا دادن، مهر روادید زدن، ویزا صادر کردن

visitor

- سیاح، مهمان، توریست، گشت گر، دیدارگر، عیادت‌کننده

voyage

- سفر دریا، سفر غیر زمینی
- سفر کردن، سفر کردن در دریا
- سفرنامه

wagon

- با واگن سفر کردن، با واگن رفتن

a change of air

- به مسافرت تفریحی رفتن (برای تغییر دادن حال و هوا )

American plan

- تعرفه‌ی کامل، تعرفه‌ی اتاق با غذا (تعرفه‌ای که طبق آن مسافران پول غذا و اتاق را یک‌جا پرداخت می‌کنند)

anti-tourism

- ضدگردشگری، پادگردشگری، ضدتوریسم (مخالفت یا اقدام علیه گردشگری و آثار مخرب احتمالی آن بر روی محیط‌زیست)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)


نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات (۶)