آخرین به‌روزرسانی:

براز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سرگین، گه، که که، پشگل

فونتیک فارسی

boraaz
اسم

excrement, shit, feces, crap, excreta, stools, dung, ordure

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

برازی

fecal

دفع براز، بریدن

defecation, shitting

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد براز

  1. مترادف:
    بغاز گاز
  1. مترادف:
    پینه وصله
  1. مترادف:
    زینت آرایش
  1. مترادف:
    آراستگی زیبایی
  1. مترادف:
    گه غایط مدفوع
  1. مترادف:
    سرگین
  1. مترادف:
    پلیدی فضولات نجاست

ارجاع به لغت براز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «براز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/براز

لغات نزدیک براز

پیشنهاد بهبود معانی