watch, clock, timepiece, hourglass, chronometer
ساعت من پنج دقیقه جلو است.
My watch is 5 minutes fast.
ساعت قدیمی از کار افتاد چون یکی از فنرهایش شکست.
The old clock stopped working because one of its springs broke.
o'clock
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ساعت پنج
five o'clock
ساعت شش بیدار شدم.
I awoke at six o'clock.
hour, time, period
زایمان او پنج ساعت طول کشید.
She was in labor for five hours.
ساعت عزیمت
the time of departure
معادل انگلیسی کلمهی «ساعت» clock یا watch یا hour است، بسته به کاربرد آن.
«ساعت» در زبان فارسی چند کاربرد اصلی دارد. نخست، به وسیلهای گفته میشود که زمان را نمایش میدهد. اگر این وسیله دیواری یا رومیزی باشد، در انگلیسی به آن clock گفته میشود، و اگر قابلحمل و مچی باشد، watch نام دارد.
کاربرد دوم «ساعت» به عنوان واحد اندازهگیری زمان است؛ مثلاً وقتی میگوییم «سه ساعت منتظر ماندم»، منظور سه واحد زمانی است که در انگلیسی معادل hours خواهد بود.
ساعت مفهومی بنیادین در زندگی روزمره، برنامهریزی، کار و فرهنگ انسانهاست. از طریق ساعت، ما فعالیتهای روزانهمان را تنظیم میکنیم، قرار ملاقاتها را هماهنگ میکنیم و حتی مفاهیم فلسفیتری مثل گذر عمر یا دقت و نظم را درک میکنیم.
از دوران باستان تا به امروز، انسانها ابزارهایی برای سنجش زمان ساختهاند، از ساعت آفتابی گرفته تا ساعتهای دیجیتال و هوشمند امروزی. «ساعت» نه تنها نماد زمان، بلکه گاه نماد ارزش، دقت، محدودیت یا حتی استرس نیز هست. در ادبیات، از ساعت برای اشاره به لحظههای حساس، فرصتها، یا پایانها استفاده میشود—زمانی که عقربهها سرنوشت را رقم میزنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ساعت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساعت