فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سایه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ظل

فونتیک فارسی

saaye
اسم

shade, shadow, umbrage, umbra

در سایه هوا خنک‌تر است.

It is cooler in the shade.

سایه تا مدتی بی‌حرکت باقی ماند.

For a time, the shadow remained stationary.

شکل مبهم

فونتیک فارسی

saaye
اسم

shade, trace, dim picture

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او در چشمانش وقتی صحبت می‌کرد سایه‌ای از تردید را مشاهده کرد.

He noticed a shade of doubt in her eyes when she spoke.

در صدای او سایه‌ای نامحسوس از خشم وجود داشت.

There was a subtle shade of anger in his voice.

پناه، حمایت

فونتیک فارسی

saaye
اسم

aegis, patronage, protection, auspices, sponsorship

زیر سایه‌ی بنیاد، پروژه‌ حمایت قابل توجهی دریافت کرد.

Under the aegis of the foundation, the project gained significant support.

برنامه‌ی هنری مدرسه زیر سایه‌ی فارغ‌التحصیلان شکوفا شد.

The school's art program flourished under the patronage of alumni.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سایه

  1. مترادف:
    شبح ظل نسار نش
  1. مترادف:
    پناه حمایت
  1. مترادف:
    توجه عنایت
  1. مترادف:
    اثر تاثیر نتیجه
  1. مترادف:
    حشمت بزرگی جلال
  1. مترادف:
    غیرواقعی صوری
  1. مترادف:
    نقاطتیره‌تر (در نقاشی)

ارجاع به لغت سایه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سایه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سایه

لغات نزدیک سایه

پیشنهاد بهبود معانی