shade, shadow, umbrage, umbra
در سایه هوا خنکتر است.
It is cooler in the shade.
سایه تا مدتی بیحرکت باقی ماند.
For a time, the shadow remained stationary.
shade, trace, dim picture
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در چشمانش وقتی صحبت میکرد سایهای از تردید را مشاهده کرد.
He noticed a shade of doubt in her eyes when she spoke.
در صدای او سایهای نامحسوس از خشم وجود داشت.
There was a subtle shade of anger in his voice.
aegis, patronage, protection, auspices, sponsorship
زیر سایهی بنیاد، پروژه حمایت قابل توجهی دریافت کرد.
Under the aegis of the foundation, the project gained significant support.
برنامهی هنری مدرسه زیر سایهی فارغالتحصیلان شکوفا شد.
The school's art program flourished under the patronage of alumni.
کلمهی «سایه» در زبان انگلیسی به shadow ترجمه میشود.
سایه نتیجهی برخورد نور با یک جسم است که اجازه نمیدهد نور از آن عبور کند، در نتیجه در پشت آن ناحیهای تاریک یا نیمهتاریک به وجود میآید. این پدیدهی سادهی طبیعی، از همان نخستین روزهای زندگی بشر، توجه انسان را به خود جلب کرده است. کودکان با سایههایشان بازی میکنند، هنرمندان با آن نقاشی میکشند، و شاعران از آن به عنوان استعارهای برای راز، ترس یا پناه بردن یاد میکنند.
از نظر فیزیکی، سایه وابسته به منبع نور و موقعیت جسم نسبت به آن است. هر چه نور قویتر باشد، سایه واضحتر و تیرهتر خواهد بود. سایهها میتوانند ثابت یا متحرک باشند، بسته به حرکت خورشید، نور مصنوعی یا خود جسم. به همین دلیل است که در طول روز، با حرکت خورشید، طول و جهت سایهها تغییر میکند؛ موضوعی که در گذشته در ساخت ابزارهای سنجش زمان مانند ساعت آفتابی بهکار گرفته میشد.
در دنیای هنر، بهویژه در نقاشی و عکاسی، سایه نقش مهمی در ایجاد عمق، حجم و واقعگرایی دارد. هنرمندان از سایه برای تعریف فضا، نشان دادن نورپردازی و حتی برانگیختن احساساتی مانند دلهره یا آرامش استفاده میکنند. در تئاتر سایهبازی یا هنر سایهپردازی سنتی شرق آسیا، داستانها فقط با استفاده از سایههای اشیا یا عروسکها روایت میشوند، که نشان از قدرت بیانی بالای این پدیده دارد.
از منظر ادبی و روانشناختی، "سایه" بار معنایی عمیقی دارد. در بسیاری از اشعار و متون فلسفی، سایه نمادی از بخش تاریک یا پنهان شخصیت انسان، ترسهای ناخودآگاه، یا خاطرات فراموششده است. کارل گوستاو یونگ، روانکاو سوئیسی، سایه را بخشی از «ناخودآگاه شخصی» میدانست که شامل صفات سرکوبشده و پذیرفتهنشدهی روان ما میشود؛ چیزی که برای رشد روانی باید با آن مواجه شد.
سایه در زندگی روزمره نیز نقشهای ملموستری دارد؛ مثلاً در روزهای گرم تابستانی، سایه درختان پناهگاهی خنک برای عابران است. گاه سایه به معنای حضور پنهان کسی یا چیزی است؛ مثل "سایهات کم نشود" که در زبان فارسی نشاندهندهی ارزش حضور و وجود عزیزان است.
سایه مفهومی است که میان فیزیک، هنر، فلسفه و زندگی واقعی پیوندی زیبا و چندلایه ایجاد میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سایه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سایه