shade, shadow, umbrage, umbra
در سایه هوا خنکتر است.
It is cooler in the shade.
سایه تا مدتی بیحرکت باقی ماند.
For a time, the shadow remained stationary.
shade, trace, dim picture
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در چشمانش وقتی صحبت میکرد سایهای از تردید را مشاهده کرد.
He noticed a shade of doubt in her eyes when she spoke.
در صدای او سایهای نامحسوس از خشم وجود داشت.
There was a subtle shade of anger in his voice.
aegis, patronage, protection, auspices, sponsorship
زیر سایهی بنیاد، پروژه حمایت قابل توجهی دریافت کرد.
Under the aegis of the foundation, the project gained significant support.
برنامهی هنری مدرسه زیر سایهی فارغالتحصیلان شکوفا شد.
The school's art program flourished under the patronage of alumni.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سایه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سایه