garbage can, trash can, dustbin, ashcan
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سطل زباله را خالی و تمیز کردن
to clear out the trash can
او نامه را مچاله کرد و توی سطل زباله پرتاب کرد.
She crumpled the letter and flung it into the dustbin.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سطل زباله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سطل زباله