فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سیب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

میوه‌ای گرد، آلمه

فونتیک فارسی

sib
اسم

غذا و آشپزی گیاه‌شناسی apple, pippin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

درختان سیب غرق در شکوفه بودند.

Apple trees were drowned in blossoms.

مامان‌بزرگم همیشه توی آشپزخونه‌اش پای سیب درست می‌کنه.

My granny is always baking apple pies in her kitchen.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

سیب را پوست بکن و ریز‌ریز بکن.

Peel the apple and chop it.

به هر کدام از ما دو سیب داد.

She gave us two apples each.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیب

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    آلمه تفاح سیو
  1. مترادف:
    حیران سرگشته مبهوت

ارجاع به لغت سیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیب

لغات نزدیک سیب

پیشنهاد بهبود معانی