فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شهرت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مشهور بودن
  • فونتیک فارسی

    shohrat
  • اسم
    fame, renown, publicity, repute, reputation, celebrity, popularity, prestige, dignity, kudos, credit, high profile, eminence, prominence, laurel
    • - شهرت فردوسی جاودانه است.

    • - Ferdowsi's fame is ageless.
    • - اوج شهرت او

    • - the apex of his fame
    • - اتهام رشوه‌خواری شهرت او را لکه‌دار کرد.

    • - Accusations of bribery besmirched his reputation.
  • نام خانوادگی، لقب
  • فونتیک فارسی

    shohrat
  • اسم
    name, family name
    • - نام اولش «عباس» و شهرت او «خیامی» بود.

    • - His first name was "Abbas" and his family name was "Khayyami".
    • - او شهرتش را تغییر داد.

    • - He changed his family name.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شهرت

ارجاع به لغت شهرت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شهرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شهرت

پیشنهاد بهبود معانی