stick, roll, wriggling, barrel, tube, pipe, cylinder
stick
roll
wriggling
barrel
tube
pipe
cylinder
دو لول
double-barreled
یک لول تریاک
a stick of opium
drunk, mellow, intoxicated, tipsy, zonked, sottish
drunk
mellow
intoxicated
tipsy
zonked
sottish
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شراب را خورد و لول شد.
He drank the wine and became tipsy.
لول شدن
to become drunk, to get high
عامیانه tiddly
tiddly
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لول» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لول