امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ویزیتور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بازاریاب

فونتیک فارسی

vizitor
اسم
visitor, drug-company representative

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- ویزیتور جدید خوش‌لباس بود.

- The new drug-company representative was well-dressed.

- ویزیتور به مطب دکتر رفت تا داروی جدیدشان را تبلیغ کند.

- The drug-company representative visited the doctor's office to promote their new medication.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ویزیتور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ویزیتور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ویزیتور

لغات نزدیک ویزیتور

پیشنهاد بهبود معانی