visitor, drug-company representative
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ویزیتور جدید خوشلباس بود.
The new drug-company representative was well-dressed.
ویزیتور به مطب دکتر رفت تا داروی جدیدشان را تبلیغ کند.
The drug-company representative visited the doctor's office to promote their new medication.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ویزیتور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ویزیتور