solution, recourse, resort, alternative, choice
solution
recourse
resort
alternative
choice
گرفتن وام همیشه باید آخرین چاره در هنگام مواجهه با مشکلات مالی باشد.
Taking out a loan should always be a last resort when facing financial difficulties.
این تیم بهعنوان آخرین چاره برای نجات پروژه به طرح اضطراری روی آورد.
The team turned to the emergency plan as a last solution to salvage the project.
remedy, cure, therapy, treatment, help, healing
remedy
cure
therapy
treatment
help
healing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهترین چاره برای استرس ورزش منظم است.
The best remedy for stress is regular exercise.
صبر اغلب چارهی ناامیدی است.
Patience is often the cure for frustration.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چاره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چاره